November 11, 2005

یک اتفاق

دیشب در جمعی خانوادگی بودم و بحث کشیده شد به اینکه فرهنگی در جامعه ما رسوخ داره که به نوعی زنها در آن شهروند درجه دوم به حساب می آیند.یکی از دوستان جریانی رو تعریف می کرد که دو هفته پیش اتفاق افتاده.شبی دو دختر این دوست که هر دو بالای بیست سال سن دارند و بعد از هفت سال از خارج از کشور آمدند تا اینجا زندگی کنند به همراه برادر هجده ساله اشان، سگ کوچکشان را ساعت ده با ماشین میبرند بیرون. بعد از دو ساعت که برنمی گردند، پدر نگران، آنها رو در پارکینگ پلیس پیدا می کنه که به جرم داشتن سگ در ماشین، ماشینیشون رو توقیف کرده اند(منهم تا دیشب نمی دونستم که داشتن سگ در ماشین جرمه!!!). به هر حال بگذزیم که چندین روز طول کشیده تا از ماشین رفع توقیف شده ولی همه این داستان رو گفتم تا به این نکته برسم که در موقعی که پلیس این دختر جوان رو متوقف کرده و این دختر از ماشین پیاده شده تا با افسره مربوطه صحبت کنه، به جای اینکه دلیل توقیف رو بشنوه.می شنوه که چرا برادرت پیاده نشده از ماشین که صحبت کنه. این صحبت بیش از خود جریان توقیف این دختر رو ناراحت کرده بود که طرز رفتار اون افسر برای من که هم راننده بودم و هم بزرگتر ار برادرم توهین به شخصیت من بوده به عنوان یک زن. چرا من نباید قادر باشم که دلیلی توقیف ماشین رو بشنوم ولی برادر کوچکه من این صلاحیت رو داره. توی جمع همه ما چه زن و چه مرد، مخالف این نوع نگاه بودیم ولی همه ما معترف بودیم که این نگرش در جامعه متاسفانه وجوذ داره وخیلی هم عمیقه. و شاید همین نکات و اتفاقات کوچکه که باید ما رو به سمت تلاش برای یک تغییر فرهنگی پیش ببره. می دونم که مشکلاتی بسیار بزرگتر در همه ابعاد وجود داره ولی همین مشکلات کوچکه که کم کم تبدیل به فاجعه میشه اگر بهشون توجه نکنیم.

1 comment:

Anonymous said...

سلام بر کوروش و بهروز عزیز!
متوجه سوتی ای که داده بودم شدم! ببخشید! فکر کردم لابد یه پارادوکس دیگه س!
راستی! به نکته خوبی اشاره کردی! این هم بگذار کنار دیگر معضلات فرهنگی این بوم و بر که احتمالاً احمدی نژاد قرار همه شونو حل کنه!!!0 دست آخر اینکه ممنون از لطفت و منتظر عکس هستم.