March 14, 2007

زمانم نمی دهد

دوست دارم که این صفحات دچار روزمرگی نشه وبرای همین دوست دارم نوشته ها متفاوت باشه.از فیلم وکتاب وشعر تا سیاست وفرهنگ و علم. امروز پای مونیتور کتاب حافظ شیراز رو باز کردم به این قصد که هر شعری آمد همون رو بنویسم ، حالا اینهم شعر:

بخت از دهان دوست نشانم نمی دهد
دولت خبر ز راز نهانم نمی دهد

از بهر بوسه ای ز لبش جان همی دهم
اینم ستاند و آنم نمی دهد

مردم در این فراق و در ان پرده راه نیست
یا هست و پرده دار نشانم نمی دهد

چندان که بر کنار چو پرگار می شدم
دوران چو نقطه ره به میانم نمی دهد

شکر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بد عهدی زمانه زمانم نمی دهد

گفتم روم به خواب و ببینم جمال دوست
حافظ ز آه و ناله امانم نمی دهد

2 comments:

Anonymous said...

منکه هیچ وقت نفهمیدم که این چه سری هست که هر وقت فال حافظ گرفتم درست انگار که در مورد حال اون لحظه نوشته.

behrooz said...

برای من هم همیشه همین طور بوده و برای همین هم عجیب نیست که بسیار کسان هستند که با همه وجود به کلام حافظ معتقدند. انگار دقیقا حرف دل رو می زنه یا جوابی به خواست اون لحظه میده.